گاهي تاثير قصه بر زندگي كودك آنقدر مفيد است كه ده ها آموزش از آن عاجز است. قصه ميتواند سرگذشت انساني باشد كه از جمع خسته شده است و از آن دوري ميكند. ولي همين دوري، نياز او را براي برگشتن و پيوستن به جمع، براي خود او روشن ميكند و فرد گريزان از جمع را به جمع باز ميگرداند. به اين ترتيب درمانجو، از طريق قصههاي مناسب با مشكلات و مسايل زندگي آشنا ميشود و مهارت اجتماعي بيشتري به دست ميآورد داستان شنل قرمزي ممكن است در نظر اول خيلي پيش پا افتاده به نظر بيايد، اما تمثيل خيلي خوبي براي ياد دادن اين موضوع است كه هر كسي شايسته دوستي نيست نبايد هرگز به غريبهها اعتماد كرد.
قصه در رشد رواني و اخلاقي كودكان تأثير بسيار دارد. قصه، پلي است ميان كودك و دنياي اطراف او. قصه مستقيماً در تخيل كودك تأثير ميگذارد و به تخيلات كودكانه او، جهت ميدهد. مشاوران و روانشناسان كودك نيز در رويكرد تحليلي، شناختي و رفتاري كودكان، فقدانها را پيدا ميكنند و كودك را به صورت غير مستقيم براي ايجاد تغييرات، آماده ميسازند. مثلا قصه يا كتابي كه براي كودك خوانده ميشود، ميتواند «نه گفتن» را به كودك آموزش بدهد و يا اين توانايي را در او بيدار و تقويت كند. قصه گويي ميتواند يك راهكار مناسب براي آموزش شيوههاي درست زندگي به كودكان باشد و قصهها در جهت دادن به افكار و تخيلات كودكان و نشان دادن مفاهيم درست فرهنگي، بسيار مؤثرند.
قصه درماني يكي از فنون روان درماني است كه در كنار رويكردهاي روانشناسي، كودك را براي مقابله با اضطرابها و هراسها آماده ميسازد و ميتواند بسياري از مفاهيم آموزشي در حوزههاي فرهنگ، اخلاق، بهداشت و يا دانشهاي مختلف را، بدون آن كه مستقيما به باورهاي او ضربه بزند يا در كودك مقاومت منفي و احساس لجبازي ايجاد كند، به كودك انتقال دهد؛ چرا كه يك فرد در دوران كودكي (۳ تا ۹ سال) در بحران لجبازي است و وقتي شما مستقيما او را از انجام دادن كاري منع كنيد، ميكوشد دقيقا برعكس رفتار كند. حال آن كه با قصهگويي ميتوان به طور غير مستقيم، بر رفتارهاي غلط كودك تأثير مثبت گذاشت و او را به فكر كردن واداشت.
الگوسازي
در الگوسازي، هر كودك ياد ميگيرد كه رشتهاي از الگوها را بسازد. وقتي كودكان قصهاي را ميشنوند، مدام حوادث و شخصيتهاي داستان را با تجربيات خود از وقايع ارتباط ميدهند. فرآيند تطابقيابي در سطحي ناهوشيار رخ ميدهد. به طور مثال تا به حال به اين نكته توجه كردهايد كه اگر در روند قصه شما اتفاقي عادي براي يكي از قهرمانان پيش بيايد، ممكن است كودكان شما اتفاق مشابهي را كه براي خودش پيش آمده يا شاهد آن بوده به ياد آورد و دلش بخواهد كه آن را بازگو كند. در حقيقت شما يك جريان تطابقيابي را در طول قصهگويي خود فعال كردهايد. بچههاي پيش دبستاني عاشق حركات بياني با دست، تغيير حالت و احساس با صورت و صداهاي زمينه و جلوههاي صوتي هستند.
براي زنده كردن شخصيتها و حوادث براي بچهها ميتوان از اين عناصر استفاده كرد عناصر در يك داستان هميشه بايد مثل هم استفاده شوند تا بچهها آنها را ياد بگيرند و به خاطر بياورند. تطابق يابي، عنصر مهمي در قصهگويي است كه به قصهها نيروي نفوذ و تاثير ميبخشد. تطابق يابي، يك فرايند ذهني ناخودآگاه است. وقتي بچهها به داستان گوش ميدهند به طور مداوم آنچه را ميشنوند با خاطرات خود پيوند ميدهند. آنها در ذهن خود جستجو ميكنند تا تجربيات حاضر خود از داستان را با وقايعي از گذشته مرتبط كنند. اگر كودكي بشنود «سگي بزرگ و خشمگين» شروع به تطابقيابي در تجربيات گذشته ميكند تا به اين سه كلمه معني بدهد؛ بنابراين عبارت «سگي بزرگ و خشمگين» در هر كودك شنونده، تصوير متفاوتي را در خاطر زنده ميكند. چون كودكان منحصر به فرد هستند، تجاربشان نيز منحصر به فرد است. آنها را از خلال حواس خود تعبير و بنا بر تجربيات گذشتهشان تفسير ميكنند.
اختلالهاي رفتاري طبقهاي از رفتار كودك است. كودكاني كه رفتارشان به اين طبقه تعلق دارد از ميزان شرارت و شيطنتي كه ويژگي گروه سني آنهاست پا را فراتر ميگذارند. آنها بهطور جدي حقوق مسلم ديگران را زير پا ميگذارند و يا قوانين عمده اجتماعي را خدشهدار ميكنند. گاهي بسياري از كودكان از نظر هيجاني نيز با مشكل روبهرو ميشوند و در معرض افسرده شدن قرار ميگيرند. اختلالات هيجاني رفتاري به شرايطي اطلاق ميشود كه در آن پاسخهاي هيجاني و رفتاري در مدرسه با هيجانهاي فرهنگي، سنتي و قومي تفاوت داشته باشد.
بهطوريكه در عملكرد تحصيلي فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعي، سازگاري فردي، رفتار در كلاس و سازگاري در محيط كار نيز تأثير منفي داشته باشد. اغلب كودكان با اختلالات رفتاري احساسات منفي دارند و با ديگران بدرفتاري ميكنند. در بيشتر موارد، معلمان و هم كلاسيها آنها را طرد ميكنند، در نتيجه فرصتهاي آموزشي آنان كاهش مييابد. بهرغم مشكلات فراواني كه اين كودكان با آن مواجهاند، بيشتر آنها تا سالها پس از ورود به مدرسه شناسايي نميشوند مگر اينكه اختلالات رفتاري و مشكلات تحصيلي آنان تشديد شود.
بسياري از بزرگسالان تحمل رفتارهاي كودكان با اختلالات رفتاري را ندارند و به تنبيه آنان نيز متوسل ميشوند. اين كودكان در مقايسه با همسالان بهنجار خود در جنبههاي مهم زندگي محدوديت دارند و در تعاملات اجتماعي با مشكلات جدي مواجهاند. ناتوانيهاي اين كودكان از رفتارهاي آنها ناشي ميشود. قصهدرماني در سالهاي اخير بهصورت يكي از فنون بازيدرماني مطرح شده است. استفاده از قصهدرماني بهمثابه يك فن درماني فقط به درمان مشكلات روانشناختي كودكان منجر نميشود. در قصهدرماني فرض بر اين است كه تغيير در زبان و ادبيات قصههاي زندگي فرصتهاي جديدي براي رفتار و روابط با ديگران ايجاد مي كند.
كودكان از طريق داستانها و افسانهها با حقايق و تجربههاي زندگي آشنا ميشوند. تأثيرپذيري از شخصيتهاي قصه، تقويت قدرت فهم و بيان، پرورش خلاقيت، آموزش زبان و افزايش گنجينه واژگان كودكان نيز از ديگر تأثيرهاي آموزشي و تربيتي داستانسرايي بهشمار ميروند. در واقع داستان خلاقيت گستردهاي است كه با آن هر فردي ميتواند عقايد بهظاهر نامعقول را بازيابي و آنها را جايگزين و استفاده سازنده از آنها را مطرح كند.
داستانسرايي بهمثابه تدبيري مداخلهاي براي آموزش ميتواند دانشآموزان را به كشف معناي منحصر به فرد بودن خود ترغيب كند و توانايي آنها را براي برقراري ارتباط واقعي بين افكار و احساسات افزايش دهد. مهارتهاي كلامي ميتواند توانايي دانشآموزان را براي حل و فصل اختلاف بين فردي بهصورت آرام و توأم با بحث و گفتوگو افزون سازد. بيان داستان و نيز گوش فرا دادن به آن دانشآموزان را به بهرهگيري از تخيلاتشان تشويق ميكند. اين تخيل قوي ميتواند اعتماد به نفس و انگيزش شخصي را در دانشآموزان افزايش دهد، زيرا آنان خود را براي نيل به اميال و آرزوهايشان شايسته و توانا تصور ميكنند.
قصهها ميتواند از نظر تربيت اجتماعي، عاطفي و اخلاقي در كودك نيز موثر واقع شوند. قصهها ميتواند از نظر تربيت اجتماعي، عاطفي و اخلاقي نيز موثر واقع شوند و بسياري از مقررات، هنجارهاي اجتماعي و دستورالعملهاي زندگي را منتقل كنند. چگونگي روبرو شدن با مشكلها، حل آنها و بسياري از الگوهاي رفتاري در گروهها و طبقههاي مختلف اجتماعي و سني در داستانها بيان ميشود.
اگر والدين يا درمانگران قادر به فهم افكار سرّي كودك يا شناسايي احساسهاي پنهان او باشند، هر اندازه تفسيرهاي انجام شده نيز درست باشند، باز اين فرصت از كودك گرفته ميشود كه خود از طريق شنيدن پي در پي داستان و تفكر درباره آن به احساس رويارويي موفقيتآميز با مشكل خود دست يابد. بههمين دليل است كه رويكردهاي داستاني به رواندرماني تأكيد دارد و قصهها در چگونگي رفتار و واقعيتهاي كودكان نقش موثري ايفا مينمايد. قصهها به كودكان راهحلهايي ارائه ميدهند كه غيرمنتظره و شگفتانگيز و در عين حال شدني و مثبت هستند. تلاش پژوهشگران و درمان گران منجر به استفاده از ادبيات و قصه و قصهدرماني شده است.
برخي از مسائل كودكان با مشكلات عاطفي و رفتاري از ضعف آگاهي و بهره نبردن از مهارتهاي اجتماعي، الگوي كلامي صحيح، رفتارهاي جامعهپسندانه، مهارتهاي ارتباطي و دوستيابي، مسئوليتپذيري و غيره ناشي ميشود؛ پس آموزش اين مهارتها به اين كودكان ممكن است تا حدودي از بروز اين مشكلات پيشگيري كند. درمانگران و روانشناسان كودك ميتوانند جديت بيشتري براي استفاده از قصه در مداخلههاي درماني كودكان و نوجوانان نشان دهند و والدين و معلمان بهتر است استفاده گستردهتر از قصههاي هدفدار را در برنامههاي آموزشي و تربيتي كودكان بگنجانند به خصوص كه اين امر در سنت تربيتي فرهنگ ما جايگاه خاص خود را هم دارد.
درست انتخاب كنيد!
«انتخاب قصه كودكانه رايگان در قصه درماني» مهم است و هر قصهاي براي هر اختلالي كاركرد ندارد. قصه بيشتر بر روي اختلالات رفتاري تأثير ميگذارد و براي درمان همه اختلالات و مشكلات، كاربرد ندارد. به طور مثال در اختلال توجه و تمركز (ADHD) كه بين مردم به «بيش فعالي» معروف است، قصه درماني تأثير و كاربرد ندارد، اما بر كاهش پرخاشگري، بسيار مؤثر است. انتخاب قصه بايد تحت نظر روانشناس يا مشاور و بر اساس تشخيص اختلال و مشكل كودك باشد. چرا كه آنها بنابر صلاحديد خود، قسمتهاي غير ضروري داستان را حذف و مناسبترين قسمتهاي ماجرا را براي كودك تعريف ميكنند. بنابراين بهتر است پدران و مادران، سرِخود كاري نكنند و براي انتخاب قصه مناسب، به روانشناس و يا مشاور مراجعه داشته باشند. پس از آن نيز، يا كار را به روانشناس بسپارند و يا آموزشهاي لازم را ببينند و خودشان در منزل براي فرزندشان قصه بخوانند.
وقتي مادري از رفتارهاي پرخاشگرانه كودك خود بر اثر تأثيرپذيري از كارتونهاي تلويزيوني نظير «بت من» يا مرد عنكبوتي، شكايت دارد، روانشناس يا مربي از طريق قصه درماني و با خواندن داستانهايي كه بار عاطفي بيشتري دارند، كودك را آرام ميكند و خوب و بد رفتارها را در متن قصه و با كمك شخصيتهاي داستاني، به كودك متذكر ميشود. در خصوص اين كه بهتر است كداميك از والدين قصه را براي كودك تعريف كنند، به ارتباط آنان با فرزندشان مربوط ميشود و هركدام كه روحيه آرام تري دارد يا كودك با او راحتتر است، بايد اين كار را انجام دهد. گاهي نيز خود كودك انتخاب ميكند كه كدام يك از آنها برايش قصه بخواند.
از ديگر سو، جنسيت كودك تأثيري در قصه درماني ندارد و او بسته به نوع اختلال و مهارت و نيز تشخيص درست مشاور و روانشناس، به قصه درماني پاسخ ميدهد. يه گفته مؤلف كتاب «مشكلات رفتاري كودكان و راه حل آنها»، لالايي خواندن، بخشي از همين كار است و به مادران توصيه ميكند قبل از خواب براي كودكانشان، لالايي بخوانند و تأثير اين كار را روز بعد بر رفتارهاي فرزندشان ببينند.
براي گوش كردن به قصه كودكانه صوتي ميتوانيد به اين لينك مراجعه كنيد
http://www.voolak.com/%d9%82%d8%b5%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9%d8%a7%d9%86%d9%87/
- ۵۳ بازديد
- ۰ نظر